مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
تـا که از آه سـخـن روی لـبـان میآیـد باز هـم حـرف مـدیـنـه به مـیان میآید اشک از چشمۀ کوثر به زمین میریزد قـرن ها هست که ما داغ شقـایق داریم این چه امری است که از جانب خالق داریم دین ما گر چه همان هدیۀ پبغمبری است دلبری کز سخـنـش قـفـل دل ما وا شد صد هزاران چو مسیح از دم او احیا شد شکر خـالـق که شدیم از قِـبَـلِ او لایق به خدا بی رخ او چشمۀ خورشید نبود مهر و مهتاب و مه و زهره و ناهید نبود آیـههـای سـخـنـش جـلــوۀ قــرآن دارد عاقبت بر سر قتلش به جگر خون آمد زهـرِ مـنـصور دوانـیـقـی ملـعـون آمد جسم آغشته به زهرش چو به بستر افتاد او نیـاورد دمی جز به خـدا روی نیاز وقت جان دادن اگر هر دو لبانش شده باز روضه بر جدّ غریبش همه دم میخوانده گر چه در ظاهرش از زهر جفا جان داده میتوان گفت که از عشق خدا جان داده هر چه بود این همه اندوه شده قاتل او به گـمانم دم آخـر که در آن بسـتر بود ضجه و ناله کنان در بر او مـادر بود او که هر صبح و مسا ذکر حسین بر لب داشت |